تلاطمی در حال تحقق لحظات خاص ناشی از حضور انسان در این دنیا تأثیر مهمی در عکسالعملهای آناهیتا به محیط خود دارد.
این هنرمند عطشی بیپایان در برقراری ارتباطی بصری با اجزاء حاضر در طبیعت محیط خود دارد. درک و واکاوی اجسام در این محیط او را به سوی انعکاسی جذاب از هر آنچه در تکنیکهای آبرنگ هست هدایت میکند.
اشکال و رنگها ظرافتی شاعرانه در اثرات هنریاش گرفته و بیننده دفعتا احساس میکند که در درون کارهای او زنده و حاضر است.
عطش او در انعکاس کارهایش به حضوری اغواکننده در رنگهای زنده و عاشقانه میانجامد به گونهای که اجزاء آن در درون آن میرقصند و بیننده را اغوا میکنند.
این شادی دوچندان میشود وقتی که دو جزء رنگ و فرم به هم میپیوندند تا اثر او را خلق کنند.
آناهیتا یک هنرمند ایرانی است با افکاری شرقی و کارهایش انعکاس بخصوصی از فرهنگ ایرانی و تا حدی فرهنگ شرق دور دارد. اگرچه ابزار و تکنیکهای او تمایل به غرب دارد ولی احساسات ذاتی این هنرمند تنها میتواند در یک چهارچوب شرقی تصور شود.
این جوهر ویژه باطنی که بر احساس پایه دارد و نه فقط منطق محرکهای را در بیننده تشویق میکند تا فراتر از مرزهای جغرافیایی و با آزادی دلپذیری به کاوش بپردازد. این بیان و تعریف بخصوص پایه اصلی کارهای آناهیتا میباشد که زبان هنری خاص خودش را خلق کرده است.
نویسنده: دکتر سید مهران زارع- پژوهشگر فلسفه، هنر و تاریخ